امر به معروف یعنی واداشتن دیگری را بر اطاعت { خدا } و نهی از منکر یعنی بازداشتن دیگری را از معصیت ، هر دو از ارکان و اهم فرائض اسلام میباشد و شعبه ای از جهاد است چنانچه در روایات کثیره تصریح گردیده و امر اکید بر آن و تهدید شدید بر ترکش در آیات و روایات بسیار رسیده و در اینجا به پاره ای از آنها اشاره میشود :
در سوره آل عمران میفرماید : (( باید برخی از شما مسلمانان را به خیر و صلاح دعوت کنند و ایشان را به نیکی امر و از بدی نهی نمایند این گروه به حقیقت رستگارانند { سوره آل عمران آیه 103 } )).
در این آیه خداوند با تاکید تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر را واجب فرموده و در جای دیگر همین سوره می فرماید : (( شما مسلمانان بهترین امتی هستید ( یا بودید ) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود زیرا شما امر به معروف و نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید { سوره آل عمران آیه 109 } )).
در سوره مائده در مقام توبیخ و سرزنش کسانیکه نهی از منکر را ترک کردند میفرماید : (( چرا علمای یهود و نصارا ملت خود را از گفتارهای گناه ( مانند تحریف کتاب و گفتار بر خلاف حق ) و رشوه خواری و حرام خواری باز نمی دارند راستی چه رفتار بدی است که میکنند { سوره مائده آیه 63 } ))
در قصه اصحاب سبت { سوره اعراف آیات 162 تا 166 } چنین میفرماید : آنها قومی بودند که با آنچه خداوند بر آنها حرام فرموده بود از صید کردن ماهی در روز شنبه مخالفت کردند و جمعی از ایشان ، آنها را اندرز داده و نهی از منکر می کردند و جمعی دیگر ساکت بوده و نهی از منکر نمی کردند بلکه به نهی کنندگان می گفتند ساکت شوید و با ایشان کاری نداشته باشید زیرا اینها باید هلاک شوند.
چون آن قوم در معصیت فرو رفتند عذاب الهی بر آنها نازل شد و تنها نهی کنندگان از منکر نجات یافتند و بقیه یعنی گنهکاران و کسانیکه نهی از منکر نکردند همه به صورت میمون مسخ شده و هلاک شدند. { سوره اعراف آیه 165 ، 166 }
از این آیات شریف به خوبی دانسته میشود که ترک امر به معروف و نهی از منکر از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شود و ترک کننده نهی از منکر با بجا آورنده آن در استحقاق عذاب برابرند زیرا اگر فاعل منکر حرامی بجا آورده ، ترک کننده نهی از منکر اهم واجب الهی را که نهی از منکر است ترک کرده و فاسق شده است { در تفسیر المیزان روایاتی از اهلبیت (ع) در تفسیر این آیات مطابق آنچه ذکر شد نقل کرده است به آنجا رجوع شود }
و نیز میفرماید : لعنت کرده شدند آنانکه کافر شدند از یهودان بر زبان داوود (ع) ( چون امر او را در صید ماهی نکردن روز شنبه اطاعت نکردند ) و بر زبان عیسی بن مریم ( که اصحاب مائده را لعن و نفرین کرد ) این لعن شنیع که سبب مسخ شدن آنها شده به سبب آن بود که در مخالفت از حد گذشتند و بعضی از ایشان بعضی را از کار زشتی که میکردند باز نمی داشتند هر آینه بدکاری میکردند. { سوره مائده آیه 78 و 79 }
در این آیه تهدید بزرگی برای ترک کنندگان نهی از منکر است.
حضرت صادق (ع) میفرماید : این جماعتی که در اثر نهی از منکر نکردن مورد لعن پیغمبران شدند و مسخ گردیدند هیچگاه با اهل معصیت شرکت نمی کردند و در مجالس ایشان حاضر نمی شدند لکن هرگاه آنها را می دیدند در رویشان می خندیدند و با آنها اُنس می گرفتند. { وسائل کتاب امر به معروف صفحه 510 }
امر به معروف و نهی از منکر در اخبار { اهل بیت علیهم السلام }
حضرت رضا (ع) می فرماید باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر نکنید بر شما بدهاتان مسلط می شوند پس هرچه خوبانتان دعا کنند مستجاب نمی شود. وسائل الشیعه
پیغمبر اکرم (ص) میفرماید : هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند { وسائل الشیعه }
{ مرحوم آیت الله کاشف الغطا در کتاب اصل الشیعه چنین مرقوم داشته : امر به معروف و نهی از منکر شرعا و عقلا از مهمترین واجبات است و اساسی است از اساسهائیکه دین اسلام بر آن نهاده است این دو موضوع از افضل عبادات و اکمل طاعات و دری از درهای جهاد و دعوت به سوی حق و راهی برای هدایت خلق و مقاومت در برابر ضلالت و باطل است و آن چیزیست که هیچ قومی آنرا ترک ننموده مگر اینکه خداوندش به ذلت گرفتار و به لباس بدبختی ملبس فرموده تا فریسه هر درنده و طعمه هر ستمکار گردید. احادیث و اخباریکه از صاحب شریعت اسلامی و ائمه معصومین علیهم السلام در تحریص و ترغیب بر اجراء این و تحذیر و تهدید از ترک آن رسیده و بیان مفاسد و مضار در اهمال آنها وارد گردیده است پشتها را میشکند و کمرها را خم میکند بلکه بیان آنچه ما را از سستی و بی علاقه گی در عمل به این واجب ترسانیده و نتایج آنرا به ما گوش زد فرموده اند محتاج به دلیل و برهان نیست و ثمر ترک آن را برای العین ملاحظه می نمائیم ای کاش به همان ترک امر به معروف و نهی از منکر اکتفا میشد و از آن تجاوز ننموده منکر را به معروف و معروف را به منکر تبدیل نمینمودیم امر کننده به معروف خود تارک آن نمیشد و نهی کننده از منکر خود فاعل آن نمی گردید ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس. سپس در پاورقی چنین مرقوم داشته خدای تعالی در دین اسلام تمام قوانین سیاست دینی و مدنی و امهات و اسباب سعادت و ترقی را گرد آورده و چون شارع آن برای بشر جعل احکام و وضع حدود و قیود فرموده اوامر و نواهی را به منزله قوه تشریعیه و مقننه قرار داد این قوه طبعا محتاج به قوه تنفیذیه است اجراء و تنفیذ آنرا به عهده تمام مسلمین واگذارد و بر هر مسلمی امر به معروف و نهی از منکر را واجب ساخته تا هر فردی خود را قوه اجرائیه این احکام داند و به مصداق { کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته } یعنی هر فردی به منزله شبان و هر شبانی مسئول گوسفندان خود است تمام افراد را مراقب اعمال یکدیگر قرار داده و بر هر نفری 3 امر واجب فرموده هم خود بیاموزد و بدان عمل کند و هم به دیگری بیاموزد و هم غیر خود را وادار به علم و عمل نماید. }
و نیز میفرماید خداوند دشمن میدارد مومن ناتوانیکه دین ندارد گفته شد یا رسول الله (ص) چنین شخصی کیست ؟ فرمود کسی است که نهی از منکر نمی کند.وسائل الشیعه
حضرت باقر (ع) میفرماید : خداوند به شعیب وحی فرمود که یکصد هزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان آنها را ؛ شعیب گفت پروردگارا ، اشرار سزاواز عذابند ؛ نیکان چرا ؟ فرمود چون با اهل معصیت سازش کردند و برای غضب من بر آنها غضب نکردند و آنها را نهی ننمودند. { وسائل الشیعه }
حضرت صادق (ع) فرمودند : عذاب سخت برای قومی است که امر به معروف و نهی از منکر را ترک میکنند. { وسائل الشیعه }
امیرالمومنین (ع) میفرماید : جز این نیست که خداوند لعنت نفرموده جماعت پیشینیان از شما را ، مگر به واسطه ترک امر به معروف و نهی ازمنکر پس نادانان را از گناه کردن و دانایان را به سبب ترک نهی از منکر لعنت فرمود. { نهج البلاغه }
شرائط امر به معروف و نهی از منکر
با بودن چهار شرط امر به معروف و نهی از منکر واجب میشود :
1- علم به معروف و منکر - چیزی را که میخواهد به دیگری امر کند و وادارد که به جا آورد باید یقین به واجب بودنش داشته باشد مثل اینکه از ضروریات دین یا موارد اتفاق تمام علماء و مجتهدین باشد و اگر مسئله اختلافی باشد امر به آن واجب نیست زیرا ممکن است کسی که آنرا ترک میکند از کسی که آنرا واجب نمی داند تقلید کند.
و نیز در صورتی که احتمال دهد ترک کننده واجب عذر شرعی یا عقلی داشته واجب نیست امر به آن کند و همچنین در نهی از منکر باید حرام بودن چیزی که میخواهد از آن نهی کند مسلم باشد مثلا اگر ببیند کسی غیبت مسلمانی را میکند و احتمال دهد این غیبت نزد او از مواردی است که شرعا اذن داده شده ، نهی کردنش واجب نیست بلکه اگر موجب هتک او شود جایز نیست بالجمله چیزی را که میخواهد به آن امر کند باید معروف بودنش را ( حکماً و موضوعاً ) بداند و چیزی را که میخواهد از آن نهی کند منکر بودنش ( حکماً و موضوعاً ) مسلم و قطعی باشد.
2- احتمال فایده و اثر بر امر و نهی باشد پس اگر یقین دارد که امر و نهیش فایده ندارد واجب نیست.
از حضرت صادق (ع) پرسیده شد از معنی فرمایش پیغمبر اکرم (ص) که برترین اقسام جهاد گفتن کلمه حقی نزد پیشوای ستمکار است امام (ع) فرمود در موردی است که امر کند او را بعد از شناسائی و از او هم بپذیرد و اگر میداند نمی پذیرد پس نگوید { وسائل الشیعه } و ظاهر این حدیث آن است که گمان به تاثیر داشته باشد.
و نیز میفرماید : امر به معروف و نهی از منکر باید نسبت به مومن پندپذیری باشد تا پند گیرد یا جاهل دانش طلبی باشد تا دانا شود اما صاحب قدرتی که حاضر به پند شنیدن و یاد گرفتن نیست پس لازم نیست او را امر و نهی کرد ( چون فایده ندارد ) { وسائل الشیعه کتاب امر به معروف }
3- کسی که معروف را ترک کرده یا منکر را مرتکب شده ، در ترک واجب یا فعل حرام مصر و مستمر باشد پس اگر از کار خود پشیمان شده و از آن معصیت دست برداشته امر و نهی او ساقط است و جمعی از فقهاء فرموده اند در صورتی که نشانه پشیمانی از او ظاهر باشد و عزم بر ترک آن گناه هویدا گردد باز هم ساقط است هر چند ترک حرام یا فعل واجب از آن شخص معلوم نباشد.
4- مفسده و ضرری بر امر و نهی نباشد بنابراین اگر در امر به معروف یا نهی از منکری گمان ضرری بر جان یا آبرو یا مال خود یا مسلمانی داده شود وجوبش ساقط میشود.
اما حدیثی که رسیده (( گرامی ترین شهیدان آن کسی است که سخن حقی نزد ظالمی بگوید و آن ظالم او را بکشد )) حمل شده در صورتی که ابتداء ظن ضرر و مفسده نداشته بلکه گمانش این است که ضرری متوجهش نیست پس حق را می گوید و کشته میشود.
ضرر موهوم یا جزئی قابل اعتنا نیست
اما احادیثی که در مذمت ترک کنندگان امر به معروف و نهی از منکر از جهت ضرر رسیده مانند حدیث طولانی که جابر از حضرت باقر (ع) نقل میکند که در آخرالزمان جمعی ریاکار و کم عقل می آیند تا اینکه میفرماید واجب نمی دانند امر به معروف و نهی از منکر را مگر هنگامی که از ضرر در امان باشند و برای خودشان رخصتها و عذرها میطلبند یعنی برای فرار از نهی از منکر عذر تراشی میکنند آنگاه میفرماید : نماز و روزه و چیزهایی که هیچ ضرر نه در نفس و نه در مال آنها ندارد به جا می آورند و اگر این اعمال ضرری به حالشان داشت آنرا نیز ترک میکردند چنانچه بزرگترین واجب الهی را که امر به معروف و نهی از منکر است ترک کردند برای ترس رسیدن ضرر به آنها { کتاب کافی } این قبیل اخبار به دو وجه ممکن است حمل شود :
1- مراد از ضرر در این روایات ضرر موهوم یا مشکوک باشد یعنی بدون داشتن علم باطن به ضرر ، بلکه به مجرد احتمال اینکه شاید از جهت امر و نهی به او ضرری برسد آنرا ترک میکنند و ظاهر است که چنین حالی دلیل بر ضعف ایمان و سستی دین داری است و لذا مورد توبیخ واقع شده است.
2- وجه دیگر آنکه مراد ضرر جزئی و کمی است که نزد عاقل دین دار قابل اعتناء نیست.
و گاه میشود به توهم محروم شدن از نفعی که از مرتکب حرام طمع دارد او را نهی نمی کند در حالی که او را نزد خداوند عذری در ترک نهی از منکر نیست.
خلاصه هرگاه مفسده و ضرری که مورد اعتناء عقلا است معلوم یا مظنون باشد که اگر امر به معروف یا نهی از منکری کرد به او میرسد در این حال وجوب امر و نهی ساقط میشود.
رعایت اهم و مهم باید کرد
باید دانست که سقوط وجوب در صورتی است که در ترک امر و نهی هم ضرری نباشد وگرنه باید رعایت مراتب ضرر شود یعنی اگر ضرر ترک امر به معروف و نهی از منکر بیشتر از به جا آوردنش باشد باید ترک نکند و اگر ضررش بیشتر از ترکش باشد نباید بکند مثلا اگر ببیند مسلمانی را به ناحق میخواهند بکشند یا به ناموس یا عرض او تجاوز کنند و او می تواند جلوگیری کند و مانع شود و اثر هم میکند - لکن پس از دشنام شنیدن و قدری ناراحتی و آزار کشیدن - در اینجا باید نهی از منکر کند زیرا ضرری که به او از ناحیه نهی از منکر می رسد نسبت به ضرریکه به مسلمان دیگر وارد میشود از ناحیه ترک نهی او ناچیز است. و چون بنابر اختصار است از بسط مقال خودداری میشود.
مراتب نهی از منکر
نهی از منکر سه مرتبه دارد : انکار به قلب و زبان و دست و هریک از این سه مرتبه را درجاتی است که رعایت آنها واجب یعنی تا مرتبه سهل تر و درجه آسانتر ممکن است اثر کند انکار به مرتبه و درجه سخت تر جایز نیست به شرحی که ذکر میشود :
1- انکار قلبی : لازمه ایمان آن است که شخص از هر منکر و حرامی بدش بیاید و متنفر باشد و هر معروف و کار نیکی را دوست بدارد ، هرگاه مقابل حرامی واقع شد باید کراهت قلبی خودش را آشکار کند و از آن حرام رو بر گرداند و با مرتکب آن رو را تُرش کند و سخن نگوید یا اگر مجبور است هنگام تکلم رو را برگرداند.
امیرالمومنین (ع) میفرماید : رسول خدا (ص) ما را امر فرمود که با روهای تُرش و درهم کشیده با اهل معصیت برخورد نمائیم. { وسائل الشیعه }
و حضرت صادق (ع) میفرماید : خداوند دو ملک را برای هلاک کردن اهل شهری فرستاد چون وارد آن شهر شدند عابدی را دیدند که مشغول عبادت است گفتند پروردگارا فلان بنده تو مشغول عبادت تو است چگونه این شهر را عذاب کنیم ندا رسید به این شخص اعتنائی نیست زیرا هیچگاه برای ما غضب نکرد و روی خود را برابر گنهکاران ترش و درهم کشیده ننمود. { وسائل الشیعه }
حضرت صادق (ع) جمعی از اصحاب خود را برای ترک نهی از منکر سرزنش فرمود : راوی گفت نهی می کنیم ولی نمی پذیرند و ترک از منکر نمی کنند فرمود از مصاحبتشان خودداری کرده و در مجالسشان حاضر نشوید. { وسائل الشیعه }
در حدیث دیگر فرمود : به فاعل منکر بگوئید یا از ما بر کنار باش یا منکر را ترک کن و اگر قبول نکرد از او پرهیز کنید و بر کنار باشید.
تا میشود به این مرتبه نهی از منکر کرد به مراتب بعد نباید نهی کرد چنانچه در همین مرتبه هم تا درجه آسان میسر است و حتما اثر دارد به درجه سخت تر نباید عمل کرد مثل اینکه رو ترش کردن را مقدم بر اعراض و آنرا مقدم بر ترک صحبت باید قرار دهد و خلاصه ملاحظه الاسهل فالاسهل باید بشود.
گاه میشود که نسبت به بعضی اشخاص درجه اول نهی که فقط انکار قلبی است دشوارتر است از مرتبه دوم که انکار زبانی است مثل اینکه کلام نرم آسانتر از اعراض و ترک صحبت است در این صورت باید مرتبه دوم را مقدم بدارد.
2 - انکار به زبان : در آن نیز ملاحظه الاسهل فالاسهل باید بشود در ابتدا باید به ملایمت و سخن نرم و موعظه و نصیحت اکتفا شود چنانچه خداوند به موسی و هارون فرمود که با فرعون به نرمی سخن بگوئید شاید متذکر شود و یا بترسد. { سوره طه آیه 44 }
و اگر اثر نکرد سخن درشت بگوید و در درشتی و نرمی سخن هم ملاحظه درجات آنها را باید نمود.
3- در صورتیکه انکار به زبان اثر نمی کند انکار به دست { جوارح } است خواه به زدن خواه گوشمالی دادن یا غیر آن باشد و تا اثر کردن به آسان ممکن است به زدن سخت نباید اقدام کرد و اگر زدن مختصر فایده نداد سخت زدن به شرطی که تاثیر داشته باشد مانعی ندارد.
بلکه هرگاه یقین شود که منکری را که میخواهد نهی کند سخت مورد خشم شارع است ( مانند زناء محصنه و لواط ) و احتمال می دهد به زدنیکه موجب جرح ( زخم شدن ) است اثر میکند و ترک میشود و ضرر فوق العاده ای هم به طرف نمی رسد ( ضرر مختصر است که قابل جبران است ) در این صورت از باب نهی از منکر زدن سخت نیز واجب است.
در صورتیکه به هیچ وجه تاثیری ندارد تکلیف نیز ساقط است.
مرده ای بین زنده ها : حضرت امیرالمومنین (ع) میفرماید : بعضی از مومنین با دل و زبان و دست نهی از منکر میکنند اینها تمام جهات خیر را دارا هستند بعضی با دل و زبان نهی میکنند پس دو خصلت خیر در آنهاست و خصلت دیگر را فاقدند و برخی تنها به دل انکار میکنند پس یک خصلت خیر در ایشان است و دو خصلت دیگر که اشرف است فاقدند اما کسی که هر سه را فاقد است پس او به منزله مرده ای است در بین زنده ها - تمام اعمال خیر و جهاد در راه خدا نسبت به امر معروف و نهی از منکر نیست مگر نسبت قطره به دریا و امر به معروف و نهی از منکر مرگ کسی را نزدیک و رزق کسی را کم نمی کند. وسائل الشیعه
گناهان کبیره { از تالیفات شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب {رضوان الله علیه} جلد 2 صفحه 259 الی 268