»» شادی روح شهدا صلوات
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( پنج شنبه 94/5/22 :: ساعت 12:21 صبح )
»» امام خمینی(ره) ا
امام خمینی(ره)
این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( پنج شنبه 94/5/22 :: ساعت 12:16 صبح )
»» امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف یعنی واداشتن دیگری را بر اطاعت { خدا } و نهی از منکر یعنی بازداشتن دیگری را از معصیت ، هر دو از ارکان و اهم فرائض اسلام میباشد و شعبه ای از جهاد است چنانچه در روایات کثیره تصریح گردیده و امر اکید بر آن و تهدید شدید بر ترکش در آیات و روایات بسیار رسیده و در اینجا به پاره ای از آنها اشاره میشود :
در سوره آل عمران میفرماید : (( باید برخی از شما مسلمانان را به خیر و صلاح دعوت کنند و ایشان را به نیکی امر و از بدی نهی نمایند این گروه به حقیقت رستگارانند { سوره آل عمران آیه 103 } )).
در این آیه خداوند با تاکید تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر را واجب فرموده و در جای دیگر همین سوره می فرماید : (( شما مسلمانان بهترین امتی هستید ( یا بودید ) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود زیرا شما امر به معروف و نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید { سوره آل عمران آیه 109 } )).
در سوره مائده در مقام توبیخ و سرزنش کسانیکه نهی از منکر را ترک کردند میفرماید : (( چرا علمای یهود و نصارا ملت خود را از گفتارهای گناه ( مانند تحریف کتاب و گفتار بر خلاف حق ) و رشوه خواری و حرام خواری باز نمی دارند راستی چه رفتار بدی است که میکنند { سوره مائده آیه 63 } ))
در قصه اصحاب سبت { سوره اعراف آیات 162 تا 166 } چنین میفرماید : آنها قومی بودند که با آنچه خداوند بر آنها حرام فرموده بود از صید کردن ماهی در روز شنبه مخالفت کردند و جمعی از ایشان ، آنها را اندرز داده و نهی از منکر می کردند و جمعی دیگر ساکت بوده و نهی از منکر نمی کردند بلکه به نهی کنندگان می گفتند ساکت شوید و با ایشان کاری نداشته باشید زیرا اینها باید هلاک شوند.
چون آن قوم در معصیت فرو رفتند عذاب الهی بر آنها نازل شد و تنها نهی کنندگان از منکر نجات یافتند و بقیه یعنی گنهکاران و کسانیکه نهی از منکر نکردند همه به صورت میمون مسخ شده و هلاک شدند. { سوره اعراف آیه 165 ، 166 }
از این آیات شریف به خوبی دانسته میشود که ترک امر به معروف و نهی از منکر از گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شود و ترک کننده نهی از منکر با بجا آورنده آن در استحقاق عذاب برابرند زیرا اگر فاعل منکر حرامی بجا آورده ، ترک کننده نهی از منکر اهم واجب الهی را که نهی از منکر است ترک کرده و فاسق شده است { در تفسیر المیزان روایاتی از اهلبیت (ع) در تفسیر این آیات مطابق آنچه ذکر شد نقل کرده است به آنجا رجوع شود }
و نیز میفرماید : لعنت کرده شدند آنانکه کافر شدند از یهودان بر زبان داوود (ع) ( چون امر او را در صید ماهی نکردن روز شنبه اطاعت نکردند ) و بر زبان عیسی بن مریم ( که اصحاب مائده را لعن و نفرین کرد ) این لعن شنیع که سبب مسخ شدن آنها شده به سبب آن بود که در مخالفت از حد گذشتند و بعضی از ایشان بعضی را از کار زشتی که میکردند باز نمی داشتند هر آینه بدکاری میکردند. { سوره مائده آیه 78 و 79 }
در این آیه تهدید بزرگی برای ترک کنندگان نهی از منکر است.
حضرت صادق (ع) میفرماید : این جماعتی که در اثر نهی از منکر نکردن مورد لعن پیغمبران شدند و مسخ گردیدند هیچگاه با اهل معصیت شرکت نمی کردند و در مجالس ایشان حاضر نمی شدند لکن هرگاه آنها را می دیدند در رویشان می خندیدند و با آنها اُنس می گرفتند. { وسائل کتاب امر به معروف صفحه 510 }
امر به معروف و نهی از منکر در اخبار { اهل بیت علیهم السلام }
حضرت رضا (ع) می فرماید باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر نکنید بر شما بدهاتان مسلط می شوند پس هرچه خوبانتان دعا کنند مستجاب نمی شود. وسائل الشیعه
پیغمبر اکرم (ص) میفرماید : هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند { وسائل الشیعه }
{ مرحوم آیت الله کاشف الغطا در کتاب اصل الشیعه چنین مرقوم داشته : امر به معروف و نهی از منکر شرعا و عقلا از مهمترین واجبات است و اساسی است از اساسهائیکه دین اسلام بر آن نهاده است این دو موضوع از افضل عبادات و اکمل طاعات و دری از درهای جهاد و دعوت به سوی حق و راهی برای هدایت خلق و مقاومت در برابر ضلالت و باطل است و آن چیزیست که هیچ قومی آنرا ترک ننموده مگر اینکه خداوندش به ذلت گرفتار و به لباس بدبختی ملبس فرموده تا فریسه هر درنده و طعمه هر ستمکار گردید. احادیث و اخباریکه از صاحب شریعت اسلامی و ائمه معصومین علیهم السلام در تحریص و ترغیب بر اجراء این و تحذیر و تهدید از ترک آن رسیده و بیان مفاسد و مضار در اهمال آنها وارد گردیده است پشتها را میشکند و کمرها را خم میکند بلکه بیان آنچه ما را از سستی و بی علاقه گی در عمل به این واجب ترسانیده و نتایج آنرا به ما گوش زد فرموده اند محتاج به دلیل و برهان نیست و ثمر ترک آن را برای العین ملاحظه می نمائیم ای کاش به همان ترک امر به معروف و نهی از منکر اکتفا میشد و از آن تجاوز ننموده منکر را به معروف و معروف را به منکر تبدیل نمینمودیم امر کننده به معروف خود تارک آن نمیشد و نهی کننده از منکر خود فاعل آن نمی گردید ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس. سپس در پاورقی چنین مرقوم داشته خدای تعالی در دین اسلام تمام قوانین سیاست دینی و مدنی و امهات و اسباب سعادت و ترقی را گرد آورده و چون شارع آن برای بشر جعل احکام و وضع حدود و قیود فرموده اوامر و نواهی را به منزله قوه تشریعیه و مقننه قرار داد این قوه طبعا محتاج به قوه تنفیذیه است اجراء و تنفیذ آنرا به عهده تمام مسلمین واگذارد و بر هر مسلمی امر به معروف و نهی از منکر را واجب ساخته تا هر فردی خود را قوه اجرائیه این احکام داند و به مصداق { کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته } یعنی هر فردی به منزله شبان و هر شبانی مسئول گوسفندان خود است تمام افراد را مراقب اعمال یکدیگر قرار داده و بر هر نفری 3 امر واجب فرموده هم خود بیاموزد و بدان عمل کند و هم به دیگری بیاموزد و هم غیر خود را وادار به علم و عمل نماید. }
و نیز میفرماید خداوند دشمن میدارد مومن ناتوانیکه دین ندارد گفته شد یا رسول الله (ص) چنین شخصی کیست ؟ فرمود کسی است که نهی از منکر نمی کند.وسائل الشیعه
حضرت باقر (ع) میفرماید : خداوند به شعیب وحی فرمود که یکصد هزار نفر از قوم تو را هلاک خواهم کرد چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان آنها را ؛ شعیب گفت پروردگارا ، اشرار سزاواز عذابند ؛ نیکان چرا ؟ فرمود چون با اهل معصیت سازش کردند و برای غضب من بر آنها غضب نکردند و آنها را نهی ننمودند. { وسائل الشیعه }
حضرت صادق (ع) فرمودند : عذاب سخت برای قومی است که امر به معروف و نهی از منکر را ترک میکنند. { وسائل الشیعه }
امیرالمومنین (ع) میفرماید : جز این نیست که خداوند لعنت نفرموده جماعت پیشینیان از شما را ، مگر به واسطه ترک امر به معروف و نهی ازمنکر پس نادانان را از گناه کردن و دانایان را به سبب ترک نهی از منکر لعنت فرمود. { نهج البلاغه }
شرائط امر به معروف و نهی از منکر
با بودن چهار شرط امر به معروف و نهی از منکر واجب میشود :
1- علم به معروف و منکر - چیزی را که میخواهد به دیگری امر کند و وادارد که به جا آورد باید یقین به واجب بودنش داشته باشد مثل اینکه از ضروریات دین یا موارد اتفاق تمام علماء و مجتهدین باشد و اگر مسئله اختلافی باشد امر به آن واجب نیست زیرا ممکن است کسی که آنرا ترک میکند از کسی که آنرا واجب نمی داند تقلید کند.
و نیز در صورتی که احتمال دهد ترک کننده واجب عذر شرعی یا عقلی داشته واجب نیست امر به آن کند و همچنین در نهی از منکر باید حرام بودن چیزی که میخواهد از آن نهی کند مسلم باشد مثلا اگر ببیند کسی غیبت مسلمانی را میکند و احتمال دهد این غیبت نزد او از مواردی است که شرعا اذن داده شده ، نهی کردنش واجب نیست بلکه اگر موجب هتک او شود جایز نیست بالجمله چیزی را که میخواهد به آن امر کند باید معروف بودنش را ( حکماً و موضوعاً ) بداند و چیزی را که میخواهد از آن نهی کند منکر بودنش ( حکماً و موضوعاً ) مسلم و قطعی باشد.
2- احتمال فایده و اثر بر امر و نهی باشد پس اگر یقین دارد که امر و نهیش فایده ندارد واجب نیست.
از حضرت صادق (ع) پرسیده شد از معنی فرمایش پیغمبر اکرم (ص) که برترین اقسام جهاد گفتن کلمه حقی نزد پیشوای ستمکار است امام (ع) فرمود در موردی است که امر کند او را بعد از شناسائی و از او هم بپذیرد و اگر میداند نمی پذیرد پس نگوید { وسائل الشیعه } و ظاهر این حدیث آن است که گمان به تاثیر داشته باشد.
و نیز میفرماید : امر به معروف و نهی از منکر باید نسبت به مومن پندپذیری باشد تا پند گیرد یا جاهل دانش طلبی باشد تا دانا شود اما صاحب قدرتی که حاضر به پند شنیدن و یاد گرفتن نیست پس لازم نیست او را امر و نهی کرد ( چون فایده ندارد ) { وسائل الشیعه کتاب امر به معروف }
3- کسی که معروف را ترک کرده یا منکر را مرتکب شده ، در ترک واجب یا فعل حرام مصر و مستمر باشد پس اگر از کار خود پشیمان شده و از آن معصیت دست برداشته امر و نهی او ساقط است و جمعی از فقهاء فرموده اند در صورتی که نشانه پشیمانی از او ظاهر باشد و عزم بر ترک آن گناه هویدا گردد باز هم ساقط است هر چند ترک حرام یا فعل واجب از آن شخص معلوم نباشد.
4- مفسده و ضرری بر امر و نهی نباشد بنابراین اگر در امر به معروف یا نهی از منکری گمان ضرری بر جان یا آبرو یا مال خود یا مسلمانی داده شود وجوبش ساقط میشود.
اما حدیثی که رسیده (( گرامی ترین شهیدان آن کسی است که سخن حقی نزد ظالمی بگوید و آن ظالم او را بکشد )) حمل شده در صورتی که ابتداء ظن ضرر و مفسده نداشته بلکه گمانش این است که ضرری متوجهش نیست پس حق را می گوید و کشته میشود.
ضرر موهوم یا جزئی قابل اعتنا نیست
اما احادیثی که در مذمت ترک کنندگان امر به معروف و نهی از منکر از جهت ضرر رسیده مانند حدیث طولانی که جابر از حضرت باقر (ع) نقل میکند که در آخرالزمان جمعی ریاکار و کم عقل می آیند تا اینکه میفرماید واجب نمی دانند امر به معروف و نهی از منکر را مگر هنگامی که از ضرر در امان باشند و برای خودشان رخصتها و عذرها میطلبند یعنی برای فرار از نهی از منکر عذر تراشی میکنند آنگاه میفرماید : نماز و روزه و چیزهایی که هیچ ضرر نه در نفس و نه در مال آنها ندارد به جا می آورند و اگر این اعمال ضرری به حالشان داشت آنرا نیز ترک میکردند چنانچه بزرگترین واجب الهی را که امر به معروف و نهی از منکر است ترک کردند برای ترس رسیدن ضرر به آنها { کتاب کافی } این قبیل اخبار به دو وجه ممکن است حمل شود :
1- مراد از ضرر در این روایات ضرر موهوم یا مشکوک باشد یعنی بدون داشتن علم باطن به ضرر ، بلکه به مجرد احتمال اینکه شاید از جهت امر و نهی به او ضرری برسد آنرا ترک میکنند و ظاهر است که چنین حالی دلیل بر ضعف ایمان و سستی دین داری است و لذا مورد توبیخ واقع شده است.
2- وجه دیگر آنکه مراد ضرر جزئی و کمی است که نزد عاقل دین دار قابل اعتناء نیست.
و گاه میشود به توهم محروم شدن از نفعی که از مرتکب حرام طمع دارد او را نهی نمی کند در حالی که او را نزد خداوند عذری در ترک نهی از منکر نیست.
خلاصه هرگاه مفسده و ضرری که مورد اعتناء عقلا است معلوم یا مظنون باشد که اگر امر به معروف یا نهی از منکری کرد به او میرسد در این حال وجوب امر و نهی ساقط میشود.
رعایت اهم و مهم باید کرد
باید دانست که سقوط وجوب در صورتی است که در ترک امر و نهی هم ضرری نباشد وگرنه باید رعایت مراتب ضرر شود یعنی اگر ضرر ترک امر به معروف و نهی از منکر بیشتر از به جا آوردنش باشد باید ترک نکند و اگر ضررش بیشتر از ترکش باشد نباید بکند مثلا اگر ببیند مسلمانی را به ناحق میخواهند بکشند یا به ناموس یا عرض او تجاوز کنند و او می تواند جلوگیری کند و مانع شود و اثر هم میکند - لکن پس از دشنام شنیدن و قدری ناراحتی و آزار کشیدن - در اینجا باید نهی از منکر کند زیرا ضرری که به او از ناحیه نهی از منکر می رسد نسبت به ضرریکه به مسلمان دیگر وارد میشود از ناحیه ترک نهی او ناچیز است. و چون بنابر اختصار است از بسط مقال خودداری میشود.
مراتب نهی از منکر
نهی از منکر سه مرتبه دارد : انکار به قلب و زبان و دست و هریک از این سه مرتبه را درجاتی است که رعایت آنها واجب یعنی تا مرتبه سهل تر و درجه آسانتر ممکن است اثر کند انکار به مرتبه و درجه سخت تر جایز نیست به شرحی که ذکر میشود :
1- انکار قلبی : لازمه ایمان آن است که شخص از هر منکر و حرامی بدش بیاید و متنفر باشد و هر معروف و کار نیکی را دوست بدارد ، هرگاه مقابل حرامی واقع شد باید کراهت قلبی خودش را آشکار کند و از آن حرام رو بر گرداند و با مرتکب آن رو را تُرش کند و سخن نگوید یا اگر مجبور است هنگام تکلم رو را برگرداند.
امیرالمومنین (ع) میفرماید : رسول خدا (ص) ما را امر فرمود که با روهای تُرش و درهم کشیده با اهل معصیت برخورد نمائیم. { وسائل الشیعه }
و حضرت صادق (ع) میفرماید : خداوند دو ملک را برای هلاک کردن اهل شهری فرستاد چون وارد آن شهر شدند عابدی را دیدند که مشغول عبادت است گفتند پروردگارا فلان بنده تو مشغول عبادت تو است چگونه این شهر را عذاب کنیم ندا رسید به این شخص اعتنائی نیست زیرا هیچگاه برای ما غضب نکرد و روی خود را برابر گنهکاران ترش و درهم کشیده ننمود. { وسائل الشیعه }
حضرت صادق (ع) جمعی از اصحاب خود را برای ترک نهی از منکر سرزنش فرمود : راوی گفت نهی می کنیم ولی نمی پذیرند و ترک از منکر نمی کنند فرمود از مصاحبتشان خودداری کرده و در مجالسشان حاضر نشوید. { وسائل الشیعه }
در حدیث دیگر فرمود : به فاعل منکر بگوئید یا از ما بر کنار باش یا منکر را ترک کن و اگر قبول نکرد از او پرهیز کنید و بر کنار باشید.
تا میشود به این مرتبه نهی از منکر کرد به مراتب بعد نباید نهی کرد چنانچه در همین مرتبه هم تا درجه آسان میسر است و حتما اثر دارد به درجه سخت تر نباید عمل کرد مثل اینکه رو ترش کردن را مقدم بر اعراض و آنرا مقدم بر ترک صحبت باید قرار دهد و خلاصه ملاحظه الاسهل فالاسهل باید بشود.
گاه میشود که نسبت به بعضی اشخاص درجه اول نهی که فقط انکار قلبی است دشوارتر است از مرتبه دوم که انکار زبانی است مثل اینکه کلام نرم آسانتر از اعراض و ترک صحبت است در این صورت باید مرتبه دوم را مقدم بدارد.
2 - انکار به زبان : در آن نیز ملاحظه الاسهل فالاسهل باید بشود در ابتدا باید به ملایمت و سخن نرم و موعظه و نصیحت اکتفا شود چنانچه خداوند به موسی و هارون فرمود که با فرعون به نرمی سخن بگوئید شاید متذکر شود و یا بترسد. { سوره طه آیه 44 }
و اگر اثر نکرد سخن درشت بگوید و در درشتی و نرمی سخن هم ملاحظه درجات آنها را باید نمود.
3- در صورتیکه انکار به زبان اثر نمی کند انکار به دست { جوارح } است خواه به زدن خواه گوشمالی دادن یا غیر آن باشد و تا اثر کردن به آسان ممکن است به زدن سخت نباید اقدام کرد و اگر زدن مختصر فایده نداد سخت زدن به شرطی که تاثیر داشته باشد مانعی ندارد.
بلکه هرگاه یقین شود که منکری را که میخواهد نهی کند سخت مورد خشم شارع است ( مانند زناء محصنه و لواط ) و احتمال می دهد به زدنیکه موجب جرح ( زخم شدن ) است اثر میکند و ترک میشود و ضرر فوق العاده ای هم به طرف نمی رسد ( ضرر مختصر است که قابل جبران است ) در این صورت از باب نهی از منکر زدن سخت نیز واجب است.
در صورتیکه به هیچ وجه تاثیری ندارد تکلیف نیز ساقط است.
مرده ای بین زنده ها : حضرت امیرالمومنین (ع) میفرماید : بعضی از مومنین با دل و زبان و دست نهی از منکر میکنند اینها تمام جهات خیر را دارا هستند بعضی با دل و زبان نهی میکنند پس دو خصلت خیر در آنهاست و خصلت دیگر را فاقدند و برخی تنها به دل انکار میکنند پس یک خصلت خیر در ایشان است و دو خصلت دیگر که اشرف است فاقدند اما کسی که هر سه را فاقد است پس او به منزله مرده ای است در بین زنده ها - تمام اعمال خیر و جهاد در راه خدا نسبت به امر معروف و نهی از منکر نیست مگر نسبت قطره به دریا و امر به معروف و نهی از منکر مرگ کسی را نزدیک و رزق کسی را کم نمی کند. وسائل الشیعه
گناهان کبیره { از تالیفات شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب {رضوان الله علیه} جلد 2 صفحه 259 الی 268
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( یکشنبه 94/4/21 :: ساعت 10:44 صبح )
»» تجلی حقیقت
تجلی حقیقت
در مورد علمای معظم تهیه گردیده است
در این سه بخش می خواهیم سخنان گرانقدر و تکان دهنده مرحوم حضرت آیت الله العظمی شهید دستغیب شیرازی(نورالله قبره الشریف) را در مورد گناه بزرگ خودارضایی(استمناء) بیان کنیم؛فسمت اول سخنان گرانسنگ ایشان را می خوانیم:
دهم از گناهان کبیره ای که بر آن وعده عذاب داده شده،استمنا است و آن بیرون کردن منی خود است از راه غیر طبیعی مانند:مالیدن به دست یا سایر اعضا خود یا به اعضای دیگری غیر از همسر.
در آخر کتاب حدود جواهر می نویسد:
هرکس به دستش یا عضو دیگرش استمنا کند،باید تعزیز شود،چون کار حرامی بلکه کبیره ای را مرتکب شده است.
چنانکه از حضرت صادق(علیه السلام) از حکم آن می پرسند،آن حضرت می فرماید:
گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری می کند،بشناسم با او همخوراک نخواهم شد!
راوی می پرسد از کجای قرآن حکم آن فهمیده شود؟
فرمود:از آیه(هرکس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را دفع کند،ایشان تجاوز کارانند.)
راوی پرسید:گناه زنا بزرگتر است یا استمنا؟
آن حضرت فرمود:استمنا گناه بزگی است.
از امام (علیه السلام) حکم استمنا را می پرسند؛می فرماید:
از گناهان بزرگ و بسیار زشت است
از حکم کسی که با حیوانی جمع شود یا بوسیله مالیدن شهوتش را دفع کند،پرسیدند؛
فرمودند:هرکس شهوت خود را به این وسیله یا مانند آن دفع کند،در حکم زنا کردن است.یعنی با گناه زنا برابر می باشد.
حضرت صادق(علیه السلام) می فرماید:
سه دسته اند که خداوند با ایشان سخن نمی گوید و با نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و پاکشان نفرموده و برایشان عذاب دردناکی است:کسی که موی سفیدش را بکند (تانمایش دهد که جوان است )و کسی که به وسیله عضو خودش شهوتش را خارج کند و کسی که با او لواط کرده شود.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله )می فرماید:
کسی که با دست،شهوت خود را بیرون کند ملعون است.
مرحوم صاحب جواهر(ره) می فرمایند:
مستفاد از ادله،جواز استمنا با زوجه و کنیز است و لیکن اولی ترک آن است.
و در مسالک نیز قریب به همین را ذکر فرموده و لیکن طریق احتیاط در ترک آن است.(احتیاط آن است که حتی با زوجه یا کنیز هم خودارضایی نکند)
پایان بخش اول
منبع:کتاب گناهان کبیره جلد دوم مبحث استمناء
نویسنده:مرحوم شهید حضرت آیت الله العظمی دستغیب شیرازی(رحمت الله تعالی علیه)
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( یکشنبه 94/4/21 :: ساعت 10:29 صبح )
»» فضیلت شب های قدر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (2)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (4)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
3. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود.
4. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان میگردد.
5. فرشتگان و روح در آن شب نازل میگردند.
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان(عج) میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
1) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
2) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
3) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
4) برتر از هزار ماه: نزول همهی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیکتر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است روشنیبخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزشهای آنها به صورت هدفهایی برای ما در میآیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرحشده در دعاها گام برداریم.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( پنج شنبه 94/4/18 :: ساعت 8:12 عصر )
»» شهادت امام جعفر صادق بر کلیه مسلمین تسلیت عرض مینماییم
امام صادق (ع):
هر کس در زندگانی اش میانه روی کند خدا به او روزی میدهد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( دوشنبه 92/6/11 :: ساعت 5:41 عصر )
»» حلول ماه رمضان مبارک باد.
احکام روزه
روزه آن است که انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایى که روزه را باطل مىکند و شرح آنها بعدا گفته مىشود، خوددارى نماید.
نیت
1550 لازم نیست انسان نیت روزه را از قلب خود بگذراند یا مثلا بگوید فردا را روزه مىگیرم بلکه همین قدر که براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کارى که روزه را باطل مىکند انجام ندهد، کافى است و براى آن که یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى که روزه را باطل مىکند خوددارى نماید.
1551 انسان مىتواند در هر شب از ماه رمضان برا روزه فرداى آن نیت کند بهتر است که شب اول ما هم نیت روزه همه ماه را بنماید.
1552 از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح، هر وقت نیت روزه فردا را بکند اشکال ندارد.
1553 وقت نیت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد، که اگر تا این وقت کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبى کند، روزه او صحیح است.
1554 کسى که پیش از اذان صبح بدون نیت روزه خوابیده است، اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند، روزه او صحیح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمىتواند نیت روزه واجب نماید.
1555 اگر بخواهد غیر روزه رمضان، روزه دیگرى بگیرد باید آن را معین نماید، مثلا نیت کند که روزه قضا یا روزه نذر مىگیرم، ولى در ماه رمضان لازم نیست نیت کند که روزه ماه رمضان مىگیرم، بلکه اگر نداند ماه رمضان است، یا فراموش نماید و روزه دیگرى را نیت کند، روزه ماه رمضان حساب مىشود.
1556 اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نیت روزه غیر رمضان کند، نه روزه رمضان حساب مىشود و نه روزهاى که قصد کرده است.
1557 سوم بوده،روزه او صحیح است.
1558 اگر پیش از اذان صبح نیت کند و بیهوش شود و در بین روز به هوش آید، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد،قضاى آن را بجا آورد.
1559 اگر پیش از اذان صبح نیت کند و مستشود و در بین روز بهوش آید، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و قضاى آن را هم بجا آورد.
1560 اگر پیش از اذان صبح نیت کند و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود،روزهاش صحیح است.
1561 اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفتشود،چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد، باید نیت کند و روزه او صحیح است و اگر کارى که روزه را باطل مىکند انجام داده باشد، یا بعداز ظهر ملتفتشود که ماه رمضان است، روزه او باطل مىباشد ولى باید تا مغرب کارى که روزه را باطل مىکند انجام ندهد و بعد از رمضان هم روزه آن روز را قضا نماید.
1562 اگر بچه پیش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، باید روزه بگیرد، واگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نیست.
1563 کسى که براى به جا آوردن روزه میتى اجیر شده اگر روزه مستحبى بگیرد اشکال ندارد، ولى کسى که روزه قضا یا روزه واجب دیگرى دارد، نمىتواند روزه مستحبى بگیرد. و چنانچه فراموش کند و روزه مستحب بگیرد، در صورتى که پیش از ظهر یادش بیاید، روزه مستحبى او به هم مىخورد و مىتواند نیتخود را به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفتشود، روزه او باطل است، و اگر بعداز مغرب یادش بیاید، روزهاش صحیح است، اگر چه بىاشکال نیست.
1564 اگر غیر از روزه ماه رمضان، روزه معین دیگرى بر انسان واجب باشد، مثلا نذر کرده باشد که روز معینى را روزه بگیرد، چنانچه عمدا تا اذان صبح نیت نکند،روزهاش باطل است، و اگر نداند که روزه آن روز بر او واجب است، یا فراموش کند و پیش از ظهر یادش بیاید، چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد، روزه او صحیح و گرنه باطل مىباشد.
1565 اگر براى روزه واجب غیر معینى مثل روزه کفاره، عمدا تا نزدیک ظهر نیت نکند، اشکال ندارد. بلکه اگر پیش از نیت تصمیم داشته باشد که روزه نگیرد، یا تردید داشته باشد که بگیرد یا نه، چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد، و پیش از ظهر نیت کند، روزه او صحیح است.
1566 اگر در ماه رمضان پیش از ظهر کافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد، نمىتواند روزه بگیرد و قضا هم ندارد.
1567 اگر مریض پیش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد، باید نیت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روزه بر او واجب نیست.
1568 روزى را که انسان شک دارد آخر شعبان استیا اول رمضان واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد مىتواند نیت روزه رمضان کند، ولى اگر نیت روزه قضا و مانند آن بنماید و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مىشود.
1569 اگر روزى را که شک دارد آخر شعبان استیا اول رمضان، به نیت روزه قضا یا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگیرد، و در بین روز بفهمد که ماه رمضان استباید نیت روزه رمضان کند.
1570 اگر در روزه واجب معینى مثل روزه رمضان از نیت روزه گرفتن برگردد، روزهاش باطل است، ولى چنانچه نیت کند که چیزى را که روزه را باطل مىکند بجا آورد در صورتى که آن را انجام ندهد، روزهاش باطل نمىشود.
1571 در روزه مستحب و روزه واجبى که وقت آن معین نیست مثل روزه کفاره، اگر قصد کند کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، یا مردد شود که به جا آورد یا نه،چنانچه به جا نیاورد و پیش از ظهر دوباره نیت روزه کند، روزه او صحیح است.
چیزهایى که روزه را باطل مىکند
1572 نه چیز روزه را باطل مىکند: اول: خوردن و آشامیدن. دوم: جماع. سوم:استمنا، و استمنا آن است که انسان با خود کارى کند که منى از او بیرون آید.چهارم: دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر علیهم السلام. پنجم:رساندن غبار غلیظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله کردن با چیزهاى روان.نهم: قى کردن. و احکام اینها در مسایل آینده گفته مىشود.
1- خوردن و آشامیدن
1573 اگر روزهدار عمدا چیزى بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل مىشود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاک و شیره درخت، و چه کم باشد یا زیاد. حتى اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مىشود، مگر آنکه رطوبت مسواک در آب دهان به طورى از بین برود که رطوبتخارج به آن گفته نشود.
1574 اگر موقعى که مشغول غذا خوردن استبفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزهاش باطل است و به دستورى که بعدا گفته خواهد شد، کفاره هم بر او واجب مىشود.
1575 اگر روزهدار سهوا چیزى بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمىشود.
1576 احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولى که به جاى غذا به کار مى رود، خوددارى کند. ولى تزریق آمپولى که عضو را بى حس مىکند یا به جاى دوا استعمال مىشود، اشکال ندارد.
1577 اگر روزهدار چیزى را که لاى دندان مانده است، عمدا فرو ببرد، روزهاش باطل مىشود.
1578 کسى که مىخواهد روزه بگیرد، لازم نیست پیش از اذان دندانهایش را خلال کند، ولى اگر بداند غذایى که لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نکند و چیزى از آن فرو رود روزهاش باطل مىشود. بلکه اگر فرو هم نرود، بنابر احتیاط واجب باید قضاى آن روز را بگیرد.
1579 فرو بردن آب دهان، اگر چه بواسطه خیال کردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمىکند.
1580 فرو بردن اخلاط سر و سینه، تا به فضاى دهان نرسیده، اشکال ندارد. ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد.
1581 اگر روزه دار به قدرى تشنه شود که بترسد از تشنگى بمیرد، مىتواند بهاندازهاى که از مردن نجات پیدا کند آب بیاشامد، ولى روزه او باطل مىشود. و اگر ماه رمضان باشد، باید در بقیه روز از بجا آوردن کارى که روزه را باطل مىکند، خوددارى نماید.
1582 جویدن غذا براى بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولا به حلق نمىرسد، اگر چه اتفاقا به حلق برسد، روزه را باطل نمىکند. ولى اگر انسان ازاول بداند که به حلق مى رسد، چنانچه فرو رود، روزهاش باطل مىشود، و باید قضاى آن را بگیرد و کفاره هم بر او واجب است.
1583 انسان نمىتواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى استکه معمولا نمىشود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد.
2- جماع
1584 جماع روزه را باطل مىکند، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بیرون نیاید.
1585 اگر کمتر از مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بیرون نیاید، روزه باطل نمىشود، ولى کسى که آلتش را بریدهاند اگر کمتر از ختنهگاه را هم داخل کند، روزهاش باطل مىشود.
1586 اگر شک کند که به اندازه ختنهگاه داخل شده یا نه، روزه او صحیح است. و کسى که آلتش را بریدهاند، اگر شک کند که دخول شده یا نه، روزه او صحیح است.
1587 اگر فراموش کند که روزه است و جماع نماید، یا او را به جماع مجبور نمایند، به طورى که از خود اختیارى نداشته باشد، روزه او باطل نمىشود. ولى چنانچه در بین جماع یادش بیاید یا دیگر مجبور نباشد، باید فورا از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
3- استمناء
1588 اگر روزهدار استمنا کند، یعنى با خود کارى کند که منى از او بیرونآید، روزهاش باطل مىشود.
1589 اگر بى اختیار منى از او بیرون آید، روزهاش باطل نیست. ولى اگر کارى کند که بى اختیار منى از او بیرون آید، روزهاش باطل مىشود.
1590 هرگاه روزهدار بداند که اگر در روز بخوابد، محتلم مىشود، یعنى در خواب منى از او بیرون مى آید، مىتواند در روز بخوابد. و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزهاش صحیح است.
1591 اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منى از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیرى کند.
1592 روزهدارى که محتلم شده، مىتواند بول کند و به دستورى که در مساله گفته شد، استبرا نماید. ولى اگر بداند به واسطه بول یا استبرا کردن باقى مانده منى از مجرى بیرون مىآید، در صورتى که غسل کرده باشد، نمىتواند استبرا کند.
1593 روزهدارى که محتلم شده، اگر بداند منى در مجرى مانده و در صورتى که پیش از غسل بول نکند بعد از غسل منى از او بیرون مىآید، بنابر احتیاط واجب بایدپیش از غسل بول کند.
1594 اگر به قصد بیرون آمدن منى کارى بکند، در صورتى که منى ازاو بیرون نیاید، روزهاش باطل نمىشود.
1595 اگر روزه دار بدون قصد بیرون آمدن منى با کسى بازى و شوخى کند، در صورتى که عادت نداشته باشد که بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، اگرچه اتفاقا منى بیرون آید، روزه او صحیح است. ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آن جا که نزدیک است منى خارج شود، و خوددارى نکند تا خارج گردد، روزهاش باطل است.
4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر
1596 اگر روزهدار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها، به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم، یا توبه کند، روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقى ندارند.
1597 اگر بخواهد خبرى را که نمىداند راست استیا دروغ نقل کند، بنابر احتیاط واجب باید از کسى که آن خبر را گفته یا از کتابى که آن خبر در آن نوشته شده، نقل نماید. لیکن اگر خودش هم خبر بدهد، روزهاش باطل نمىشود.
1598 اگر چیزى را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمىشود.
1599 اگر بداند دروغ بستن به خدا و پیغمبر روزه را باطل مىکند و چیزى را که مىداند دروغ استبه آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را که گفته، راستبوده، روزهاش صحیح است.
1600 اگر دروغى را که دیگرى ساخته عمدا به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر نسبت دهد، روزهاش باطل مىشود، ولى اگر از قول کسى که آن دروغ را ساخته نقل کند، اشکال ندارد.
1601 اگر از روزهدار بپرسند که آیا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم چنین مطلبى فرمودهاند و او جایى که در جواب باید بگوید نه، عمدا بگوید بلى، یا جایى که باید بگوید بلى، عمدا بگوید نه، روزهاش باطل مىشود.
1602 اگر از قول خدا یا پیغمبر حرف راستى را بگوید، بعد بگوید دروغ گفتم، یا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز که روزه مىباشد بگوید آنچه دیشب گفتم راست است، روزهاش باطل مىشود.
5- رساندن غبار غلیظ به حلق
1603 رساندن غبار غلیظ به حلق روزه را باطل مىکند، چه غبار چیزى باشد که خوردن آن حلال است، مثل آرد، یا غبار چیزى باشد که خوردن آن حرام است.
1604 اگر به واسطه باد غبار غلیظى پیدا شود و انسان با این که متوجه است مواظبت نکند و به حلق برسد، روزهاش باطل مىشود.
1605 احتیاط واجب آن است که روزهدار دود سیگار و تنباکو و مانند اینها را هم به حلق نرساند. ولى بخار غلیظ روزه را باطل نمىکند، مگر این که در دهان به صورت آب در آید و فرو دهد.
1606 اگر مواظبت نکند و غبار یا بخار یا دود و مانند اینها داخل حلق شود،چنانچه یقین داشته که به حلق نمى رسد روزهاش صحیح است.
1607 اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، یا بىاختیار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزهاش باطل نمىشود، و چنانچه ممکن استباید آن را بیرون آورد.
6- فرو بردن سر در آب
1608 اگر روزهدار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بیرون باشد، بنا بر احتیاط واجب باید قضاى آن روزه را بگیرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگیرد و مقدارى از سر بیرون باشد روزه او باطل نمىشود.
1609 اگر نصف سر را یک دفعه و نصف دیگر آن را دفعه دیگر در آب فرو برد،روزهاش باطل نمىشود.
1610 اگر شک کند که تمام سر زیر آب رفته یا نه روزهاش صحیح است.
1611 اگر سر زیر آب برود ولى مقدارى از موها بیرون بماند، روزه باطل مىشود.
1612 احتیاط واجب آن است که سر را در گلاب فرو نبرد، ولى در آبهاى مضاف دیگر و در چیزهاى دیگر که روان است، اشکال ندارد.
1613 اگر روزهدار بىاختیار در آب بیفتد و تمام سر او را آب بگیرد، یا فراموش کند که روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمىشود.
1614 اگر عادتا با افتادن در آب سرش زیر آب مى رود، چنانچه با توجه بهاین مطلب خود را در آب بیندازد و سرش زیر آب برود روزهاش باطل مىشود.
1615 اگر فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد یا دیگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زیر آب یادش بیاید که روزه استیا آن کس دستخود را بردارد، باید فورا سر را بیرون آورد، و چنانچه بیرون نیاورد، روزهاش باطل مىشود.
1616 اگر فراموش کند که روزه است و به نیت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحیح است.
1617 اگر بداند که روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد،چنانچه روزه او روزه واجبى باشد که مثل روزه کفاره وقت معینى ندارد، غسل صحیح و روزه باطل مىباشد. ولى اگر واجب معین باشد، اگر به فرو بردن سر در آب قصد غسل کند، روزه او باطل است و بنابر احتیاط واجب غسل او هم باطل است،مگر آن که در زیر آب یا در حال خارج شدن از آب نیت غسل کند، که در این صورت غسل او صحیح است. و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است، مگر آن که در همان زیر آب توبه نماید و در حال خارج شدن از آب نیت غسل کند،که در این صورت غسل او صحیح است.
1618 اگر براى آنکه کسى را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزهاش باطل است.
7- باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح
1619 اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نکند، یا اگر وظیفه او تیمم است عمدا تیمم ننماید، روزهاش باطل است.
1620 اگر در روزه واجبى که مثل روزه ماه رمضان وقت آن معین است، تا اذان صبح غسل نکند و تیمم هم ننماید، روزهاش صحیح است.
1621 کسى که جنب است و مىخواهد روزه واجبى بگیرد که مثل روزه رمضان وقت آن معین است، چنانچه عمدا غسل نکند تا وقت تنگ شود، مىتواند با تیمم روزه بگیرد و صحیح است.
1622 اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از یک روز یادش بیاید، باید روزه آن روز را قضا نماید، و اگر بعد از چند روز یادش بیاید، باید روزه هر چند روزى را که یقین دارد جنب بوده قضا نماید. مثلا اگر نمىداند سه روز جنب بوده یا چهار روز، باید روزه سه روز را قضا کند.
1623 کسى که در شب ماه رمضان براى هیچ کدام از غسل و تیمم وقت ندارد،اگر خود را جنب کند روزهاش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب مىشود، ولى اگر براى تیمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب کند، با تیمم روزه او صحیح است، ولى گناهکار است.
1624 اگر گمان کند که به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب کند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تیمم کند روزهاش صحیح است.
1625 کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نمىشود، نباید بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بیدار نشود، روزهاش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب مىشود.
1626 هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود، اگر احتمال بدهد که اگر دوباره بخوابد بیدار مىشود براى غسل، مىتواند بخوابد.
1627 کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند یا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مىشود، چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند و با این تصمیم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزهاش صحیح است.
1628 کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند یا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مىشود، چنانچه غفلت داشته باشد که بعد از بیدار شدن باید غسل کند، در صورتى که بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزهاش صحیح است.
1629 کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند یا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مىشود، چنانچه نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند، یا تردید داشته باشد که غسل کند یا نه، در صورتى که بخوابد و بیدار نشود، روزهاش باطل است.
1630 اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و بداند یا احتمال دهد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار مىشود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، باید روزه آن روز را قضا کند، و همچنین است اگر از خواب دوم بیدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و کفاره بر او واجب نمىشود.
1631 خوابى را که در آن محتلم شده نباید خواب اول حساب کرد، بلکه اگراز آن خواب بیدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب مىشود.
1632 اگر روزهدار در روز محتلم شود، واجب نیست فورا غسل کند.
1633 هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده، اگرچهبداند پیش از اذان محتلم شده، روزه او صحیح است.
1634 کسى که مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگیرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد، روزه او باطل است.
1635 کسى که مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگیرد، اگرچه بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده و بداند پیش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلا پنچ روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بعد از رمضان عوض آن را به جا آورد، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نیست روزه بگیرد.
1636 اگر در روزه واجبى غیر روزه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزهاش صحیح است، چه وقت آن معین باشد و چه نباشد.
1637 اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و عمدا غسل نکند، یا اگر وظیفه او تیمم است تیمم نکند، روزهاش باطل است.
1638 اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان یا قضاى آن را بگیرد، باید تیمم نماید و روزهاش صحیح است، و اگر بخواهد روزه مستحب یا روزه واجب مثل روزه کفاره و روزه نذرى بگیرد، اگرچه بدون تیمم هم روزهاش صحیح است، ولى احتیاط مستحب آن است که تیمم کند.
1639 اگر زن نزدیک اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و براى هیچ کدام از غسل و تیمم وقت نداشته باشد، یا بعد از اذان بفهمد که پیش از اذان پاک شده، روزه او صحیح است، ولى اگر در وسعت وقت قضاى رمضان را گرفته باشد،صحیح بودن آن اشکال دارد.
1640 اگر زن بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک شود، یا در بین روز خون حیض یا نفاس ببیند، اگر چه نزدیک مغرب باشد، روزه او باطل است.
1641 اگر زن غسل حیض یا نفاس را فراموش کند و بعد از یک روز یا چند روز یادش بیاید، روزههایى که گرفته صحیح است.
1642 اگر زن پیش از اذان صبح در ماه رمضان از حیض یا نفاس پاک شود ودر غسل کردن کوتاهى کند و تا اذان غسل نکند و در تنگى وقت تیمم هم نکند، روزهاش باطل است. ولى چنانچه کوتاهى نکند، مثلا منتظر باشد که حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نکند، در صورتى که تیمم کند روزه او صحیح است.
1643 اگر زنى که در حال استحاضه است، غسلهاى خود را به تفصیلى که در احکام استحاضه در مساله به بعد گفته شد به جا آورد، روزه او صحیح است.
1644 کسى که مس میت کرده، یعنى جایى از بدن خود را به بدن میت رسانده،مىتواند بدون غسل مس میت روزه بگیرد. و اگر در حال روزه هم میت را مس نماید،روزه او باطل نمىشود.
8- اماله کردن
1645 اماله کردن با چیز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مىکند، ولى استعمال شیافهایى که براى معالجه است اشکال ندارد، و احتیاط واجب آن است که از استعمال شیافهایى که براى کیف کردن است، مثل شیاف تریاک یا براى تغذیه از این مجرا است، خوددارى نمایند.
9- قى کردن
1646 هرگاه روزهدار عمدا قى کند - اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد - روزهاش باطل مىشود، ولى اگر سهوا یا بىاختیار قى کند، اشکال ندارد.
1647 اگر در شب چیزى بخورد که مىداند به واسطه خوردن آن در روز بىاختیار قى مىکند، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را قضا نماید.
1648 اگر روزهدار بتواند از قى کردن خوددارى کند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، باید خوددارى نماید.
1649 اگر مگس در گلوى روزهدار برود، چنانچه به قدرى پایین رود که به فرو بردن آن خوردن نمىگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است، واگر به این مقدار پایین نرود، باید آن را بیرون آورد، اگرچه موجب شود که قى کند و روزهاش باطل شود، و چنانچه فرو برد روزهاش باطل مىشود، و بنابر احتیاط واجب باید کفاره جمع بدهد.
1650 اگر سهوا چیزى را فرو ببرد و پیش از رسیدن به شکم یادش بیاید که روزه است، چنانچه به قدرى پایین رفته باشد که اگر آن را داخل شکم کند خوردن نمىگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است.
1651 اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن چیزى از گلو بیرون مىآید، نباید عمدا آروغ بزند، ولى اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
1652 اگر آروغ بزند و بدون اختیار چیزى در گلو یا دهانش بیاید آن را بیرونبریزد، و اگر بى اختیار فرو رود، روزهاش صحیح است.
احکام چیزهایى که روزه را باطل مىکند
1653 اگر انسان عمدا و از روى اختیار کارى که روزه را باطل مىکند، انجام دهد،روزه او باطل مىشود و چنانچه از روى عمد نباشد اشکال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصیلى که در مساله گفته شد تا اذان صبح غسل نکند، روزه او باطل است.
1654 اگر روزهدار سهوا یکى از کارهایى که روزه را باطل مىکند انجام دهد و به خیال این که روزهاش باطل شده، عمدا دوباره یکى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل مىشود.
1655 اگر چیزى به زور در گلوى روزهدار بریزند، یا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمىشود، ولى اگر مجبورش کنند که روزه خود را باطل کند مثلا به او بگویند اگر غذا نخورى ضرر مالى یا جانى به تو مى زنیم و خودش براى جلوگیرى از ضرر، چیزى بخورد، روزه او باطل مىشود.
1656 روزهدار نباید جایى برود که مىداند چیزى در گلویش مى ریزند یا مجبورش مىکنند که خودش روزه خود را باطل کند، اما اگر قصد رفتن کند و نرود یا بعد از رفتن چیزى به خوردش ندهند، روزه او صحیح است، و چنانچه از روى ناچارى کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، روزه او باطل مىشود، ولى اگرچیزى در گلویش بریزند، باطل شدن روزه او محل اشکال است.
آنچه براى روزهدار مکروه است
1657 چند چیز براى روزهدار مکروه است و از آن جمله است: دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتى که مزه یا بوى آن به حلق برسد، انجام دادن هر کارى که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مىشود، انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق مىرسد و اگر بداند به حلق مى رسد جایز نیست، بو کردن گیاههاى معطر، نشستن زن در آب، استعمال شیاف، تر کردن لباسى که در بدن است، کشیدن دندان و هر کارى که به واسطه آن از دهان خون بیاید، مسواک کردن به چوب تر، و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منى زن خود را ببوسد یا کارى کند که شهوت خود را به حرکت آورد، و اگر به قصد بیرون آمدن منى باشد، در صورتى که منى بیرونآید، روزه او باطل است.
حکام روزه مسافر
1714 مسافرى که باید نمازهاى چهار رکعتى را در سفر دو رکعتبخواند،نباید روزه بگیرد. و مسافرى که نمازش را تمام مىخواند، مثل کسى که شغلش مسافرت، یا سفر او سفر معصیت است، باید در سفر روزه بگیرد.
1715 مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد،مکروه است.
1716 اگر غیر روزه رمضان روزه معین دیگرى بر انسان واجب باشد، بنا براحتیاط واجب نباید در آن روز مسافرت کند، و اگر در سفر باشد، باید قصد کند که ده روز در جایى بماند و آن روز را روزه بگیرد، ولى اگر نذر کرده باشد روز معینى را روزه بگیرد، مىتواند در آن روز مسافرت نماید.
1717 اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند، نمىتواند آن را در سفر بجا آورد. ولى چنانچه نذر کند که روز معینى را در سفر روزه بگیرد، بایدآن را در سفر بجا آورد. و نیز اگر نذر کند روز معینى را چه مسافر باشد یا نباشد،روزه بگیرد، باید آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگیرد.
1718 مسافر مىتواند براى خواستن حاجت، سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبى بگیرد.
1719 کسى که نمىداند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مساله را بفهمد، روزهاش باطل مىشود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش صحیح است.
1720 اگر فراموش کند که مسافر است، یا فراموش کند که روزه مسافر باطل مىباشد و در سفر روزه بگیرد، روزه او باطل است.
1721 اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت نماید، باید روزه خود را تمام کند، و اگر پیش از ظهر مسافرت کند، وقتى به حد ترخص برسد، یعنى به جایى برسد که دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آن را نشنود، باید روزه خود را باطل کند، و اگر پیش از آن روزه را باطل کند، بنابر احتیاط کفاره نیز بر او واجب است.
1722 اگر مسافر پیش از ظهر به وطنش برسد، یا به جایى برسد که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده، باید آن روز را روزه بگیرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نیست.
1723 اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، یا به جایى برسد که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، نباید آن روز را روزه بگیرد.
1724 مسافر و کسى که از روزه گرفتن عذر دارد، مکروه است در روز ماه رمضان جماع نماید و در خوردن و آشامیدن کاملا خود را سیر کند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( دوشنبه 89/5/25 :: ساعت 12:25 عصر )
»» جمهوری اسلامی
جمهورى اسلامى ما جـــــاوید است دشمن ز حیات خویشتن، نومید است
آن روز که عالم ز ستمگر خالى است ما را و همه ستمکشان را عید است
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسین پورقیومی ( یکشنبه 88/12/23 :: ساعت 5:34 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شادی روح شهدا صلواتامام خمینی(ره) اارتباط با مسئول نیروی انسانی پایگاهامر به معروف و نهی از منکرتجلی حقیقتفضیلت شب های قدرشهادت امام جعفر صادق بر کلیه مسلمین تسلیت عرض مینماییمحلول ماه رمضان مبارک باد.جمهوری اسلامی[عناوین آرشیوشده]