بخش اندکی از قصیده? «سیف فرغانی» (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران باوفای او:
ای قوم، در این عزا بگریید | برکشته? کربلا بگریید | |
در ماتم او خمش مباشید | یا نوحه کنید، یا بگریید | |
اشک از پی چیست؟ تا بریزید | چشم از پی چیست؟ تا بگریید |
همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سده? ?? قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز میشود:
باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است | باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟ | |
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین | بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است | |
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو | کار جهان وخلق جهان جمله درهم است | |
گویا، طلوع میکند از مغرب آفتاب | کآشوب در تمامی ذرات عالم است | |
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست | این رستخیز عام، که نامش محرم است |